رسانههای ایران گزارش دادهاند که شاخص برداشت آب در این کشور به بیش از ۹۰ درصد رسیده؛ درحالیکه حد مجاز جهانی برای برداشت ایمن حداکثر ۴۰ درصد است. این اختلاف قابلتوجه موجب شده منابع حیاتی آب در وضعیت بحرانی قرار گیرند. در حال حاضر، میزان برداشت از منابع زیرزمینی و سطحی این کشور حدود ۹۸ میلیارد مترمکعب برآورد میشود که ۵۵ درصد آن از آبهای زیرزمینی تأمین میشود.
در برخی استانها وابستگی به منابع زیرزمینی از حد مجاز فراتر رفته است. استان کرمان با ۹۳ درصد و یزد با ۹۱ درصد وابستگی، در میان آسیبپذیرترین مناطق قرار دارند. بر اساس دادههای رسمی، بیش از نیمی از استانهای ایران بیش از ۵۰ درصد آب مصرفی خود را از منابع زیرزمینی برداشت میکنند.
برداشت بیرویه در سالهای اخیر موجب افت کیفیت و افزایش شوری آب در بسیاری از دشتها شده است. شاخص هدایت الکتریکی آب - که میزان املاح را نشان میدهد - از حدود ۲۲۰۰ به ۴۲۰۰ میکروموس بر سانتیمتر افزایش یافته است. کارشناسان هشدار میدهند که این تغییر میتواند اثرات بلندمدتی بر خاک و محصولات کشاورزی داشته باشد.
از سوی دیگر، کاهش ۴۰ درصدی بارشها نسبت به میانگین سالهای گذشته، منابع تجدیدپذیر را به سطح بیسابقهای رسانده است. میانگین بارش در این کشور که معمولاً ۲۴۷ میلیمتر است، در سال آبی گذشته به ۱۵۲ میلیمتر کاهش یافت. در نتیجه، حجم منابع آب تجدیدپذیر به کمتر از ۸۰ میلیارد مترمکعب رسیده و بیش از ۵۰ شهر با خطر تنش آبی شدید مواجهاند.

حمیدرضا الماسوندی، معاون تلفیق و امور تنظیمگری شرکت مدیریت منابع آب ایران، گفته است که چرخه طبیعی میان آبهای سطحی و زیرزمینی به هم خورده است. رودخانههای تغذیهکننده امروز خود به منابعی نیازمند تغذیه تبدیل شدهاند و بدون اصلاح روشهای مصرف، نمیتوان از پایداری منابع سخن گفت.
او میزان کسری آبهای زیرزمینی را حدود ۱۵۰ میلیارد مترمکعب اعلام کرده و هشدار داده است که بدون توسعه پایدار، امنیت آبی و غذایی کشور آسیبپذیر میشود.
یک کارشناس صنعت آب، نیز در گفتوگو با یک رسانه داخلی ایران گفته است: ایران اکنون در مرحلهای قرار گرفته که به آن میتوان فرسودگی آبی گفت؛ یعنی میزان برداشت و کاهش منابع زیرزمینی بهقدری زیاد شده که حتی در صورت چند سال بارندگی مناسب، امکان جبران کامل آن وجود ندارد.
به گفته او، نبود تناسب میان سیاستهای توسعهای و ظرفیت منابع آبی، از مهمترین چالشهای این کشور است. وی افزوده است: در بسیاری از مناطق، گسترش اراضی کشاورزی یا توسعه صنعتی بدون توجه به ظرفیت آب انجام شده و این مسئله تعادل طبیعی حوضههای آبریز را بر هم زده است.
وی همچنین تأکید کرده است که در حال حاضر حدود دو سوم دشتهای ایران در وضعیت بحرانی یا ممنوعه قرار دارند و هشدار داده: وقتی سطح ایستابی کاهش مییابد، نهتنها دسترسی به آب سختتر و پرهزینهتر میشود؛ بلکه کیفیت آن نیز افت میکند و در نهایت هزینه تولید مواد غذایی افزایش مییابد. بحران آب تنها یک مسئله زیستمحیطی نیست؛ بلکه مستقیماً بر امنیت غذایی و اقتصادی اثر دارد.
این کارشناس با اشاره بهضرورت استفاده از پسابهای شهری و صنعتی گفته است: در مدیریت منابع آب باید به سمت بازچرخانی و استفاده مجدد از پسابها حرکت کرد. هنوز بخش زیادی از پساب کشور بدون تصفیه مؤثر رها میشود، در حالیکه در کشورهای خشک و نیمهخشک، همین منابع یکی از پایههای مدیریت پایدار آب است.
به باور کارشناسان، عبور از این وضعیت نیازمند بازنگری در سیاستهای توسعهای و مشارکت جدی مردم در تصمیمگیریهای محلی است. تحلیلها نشان میدهد آینده آبی ایران نه به میزان بارش، بلکه به نحوه مدیریت منابع بستگی دارد.







